کمبود بودجه سالها است که بخش ورزش را آزار میدهد تا جایی که سهمیۀ ورزشی هر تهرانی بدلیل کمبود فضای ورزشی و رشد جمعیت روز بروز کاهش می یابدبرای توسعۀ این بخش می توان به توانایهای بخش خصوصی حساب کرد و در ازایمشوقهایی که دریافت می کنند دولت را در امر گسترش ورزش و اتمام کردن طرحهایی که بدلیل کمبود بودجه راکد مانده اند همراهی و کمک می کنند.بارها در تابستان در سایتها ی مختلف عکسهایی ار بچه های مناطق محروم کشورکه در جوی آب و یا زمینهای نا مناسب و یا در مکانهایی که در واقع برای ورزش کردن نیست دیده می شوند، واقعأ خجالت آور است کشوری ثروتمند مانند ایران بااین همه بودجه که صرف کارهای بی فایده در کشورمی شود، مکانهایی پیدا می شوند که با کمترین بودجه می توانند به بهتر زندگی کردن گروهی از مردم کمک کنند.
در قسمت کلان در ارتباط با برنامه ریزی های صورت گرفته ، در ارتباط با بودجه بندی، در ارتباط با بازدهی داشتن سرمایه گذاری های صورت گرفته و این که از نظر اقتصادیآیا اجرای بعضی از طرحها اصلأ توجیه اقتصادی دارند یا نه حرفهای زیادی برای گفتناست که در این پست که باید خلاصه نوشت پرداخته نمی شود ولی با گسترش نفوذ اقتصاد در ورزش مقاله هایی را در سایتهای معتبر می توان در این ارتباط پیدا کرد.اما در ارتباط با قسمت خرد نقش اقتصاد در ورزش می توانیم با یک مثال شروع بکنیم میان ورزشها مطمئنأ فوتبال محبوب ترین رشته در میان مردم است برای همین کوچک ترین تصمیمی که در این ورزش گرفته می شود پیامدهایی اجتماعی ، ورزشی ، فرهنگی دارد و در این چند سالۀ اخیرپیامدهای سیاسی هم به آن اضافه شده است.در بسیاری از کشورهای اروپایی بخش بازاریابی یک باشگاه نقش مهمی را ایفا میکنند وبا درآمدزایی است که امکان تقویت یک تیم فراهم می شود برای همین مدیر باشگاه باید با برنامۀ درست و جذب تیم اقتصادی قوی منابع مورد نیاز باشگاه را تأمین و هزینه های باشگاه را جبران کند.با محبوب شدن هر روزۀ فوتبال و جذب مخاطب بسیار در تمام سنین و مرد و یا زن باهر مقطع تحصیلی و با رشد جنبۀ تبلیغات در عرصۀ کالا شرکتهای مختلف در عرصۀ ورزش به عنوان اسپانسر وارد شدند و این روند ادامه یافت تا به امروز که بخش زیادی از هزینه های یک باشگاه وزشی را اسپانسر ورزشی تأمین می کند در مقابلبا افزایش تقاضای خرید برای مصرف کالای تبلیغ شده سود سرشاری وارد شرکتها می شود.
یکی از راههایی که برای ایجاد تغییرات اساسی در ساختار ورزش می توان ایجادکرد از طریق قبول کردن میزبانی مسابقات مهم در عرصۀ جهانی است .کشوری مانند ما ایران که در آسیا نقش مهمی را دارد هرگز نتوانسته است بدلایلمذهبی میزبان تمام مسابقات باشد برای همین وقتی هر از گاهی فرصتی برایمیزبانی نصیب ایران می شود با نداشتن تجربه شاهد هرج و مرج و بی برنامگی هستیم .
مثلأ میزبانی جام جهانی در یک کشور باعث می شود ورزشگاههای جدید ساخته شود و یا ورزشگاههای کهنه ترمیم شوند ، با هجوم توریستها با داشتن یک ارزمتفاوت نسبت به بازدیدکنندگان از نظر اقتصادی با افزایش تقاضای ارز ، پول کشور ارزش دار می شود ، شغلهای جدید ایجاد می شود ، تولید کالا افزایش پیدا می کند ، با درست برگزار کردن باعث اعتماد سازی و جذب سرمایه می شود و خیلی اثرات دیگر که از نظر اقتصاد هزینه های انجام شده برای دریافت میزبانی را توجیه می کند.ای کاش روزی شاهد درک بهتر نفوذ اقتصاد و تأثراتش در ورزش توسط مسولانذیربط باشیم و سرمایه های کشور را در این بخش بد مصرف نکنیم و هدر ندهیم.
رابطه متقابل ورزش و اقتصاد
عقیده غالب در بین مردم بعضی از جوامع نگریستن به ورزش به مانند یك كالای مصرفی است و از اهمیت آن در تولید و رشد و توسعه اقتصادی و توزیع بهتر درآمدها غافل اند.هر چند پرداختن به ورزش نیازمند به هزینه های بالای زیربنایی است ولی این هزینه ها را نمی توان در كنار مخارج و هزینه های مصرفی قرار داد.
امروزه به همان نسبت كه درآمدهای ملی صرف ورزش می شود در بعضی از رشته های ورزشی در كوتاه مدت و در بعضی از دیگر رشته های ورزشی در درازمدت می توان میزان برگشت سرمایه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم مشاهده نمود. به دنبال سرمایه گذاری در ورزش میزان اشتغال مستقیم و غیرمستقیم افزایش می یابد و در كنار آن امكان جذب درآمد از طریق برگزاری مسابقات بین المللی، جذب گردشگران و سطح سلامت و بهداشت جسمی و روانی جامعه افزایش می یابد.
مانع اصلی در روند سرمایه گذاری در بخش ورزش كشورها عدم رؤیت منافع قابل برگشت حاصل از این سرمایه گذاری به صورت مستقیم می باشد. در حالی كه نگرش مثبت به ورزش و امور جنبی آن سودهای سرشاری را به طور مستقیم و غیرمستقیم در آینده نصیب آنان می نماید.
وجود نگرش مثبت در جوامع پیشرفته نسبت به ورزش، سبب سرمایه گذاری در امر ورزش به منظور بالا بردن سطح سلامت و تندرستی و تأثیر بر افزایش سطح بهره وری در تولید گشته و همین امر سبب شده كه رفته رفته بیشتر كشورهایی كه قبلاً توجه آنچنانی به آن نشان نمی دادند سهمی رو به افزایش، برای سرمایه گذاری در امور ورزشی قایل شوند. چنان كه بودجه تربیت بدنی و ورزش در كشورهای توسعه یافته یا بعضی از كشورهای در حال توسعه با سرعت بی سابقه ای افزایش یافته است. چرا كه این گونه كشورها به تأثیرات درازمدت ورزش از لحاظ رشد و توسعه اقتصاد ملی واقف گشته اند.
ورزش یك سرمایه گذاری درازمدت است كه اثر آن در رشد و توسعه معلوم و محرز است. سرمایه گذاری در ورزش از جمله سرمایه گذاری هایی است كه دارای دوران باروری هم كوتاه مدت و هم درازمدت می باشد. كه با پرداختن به آن می توان نتایج اجتماعی فرهنگی و نتایج اقتصادی شایان توجهی را به دست آورد و در تأمین نیازهای جامعه و رفاه ملی كوشید.
●اثرات اقتصادی ورزش
برای رویدادهای ورزشی كه در درون جوامع مختلف به وقوع می پیوندد دو نوع سرمایه گذاری توسط جامعه انجام می گیرد:
الف) سرمایه گذاری كه جامعه با به كارگیری مالیات های عمومی در این زمینه انجام می دهد و انتظار دارد كه رویدادهای ورزشی توجه تماشاگران و گردشگران ورزشی زیادی را به جامعه و اجتماع آنها جلب نموده و با ورود این ملاقات كنندگان رونق تجاری بیشتری در جامعه ایجاد گردد، مانند كره و ژاپن «علی رغم آن كه تا قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ با ركود نسبی اقتصادی و كاهش درآمدهای ملی مواجه شده بودند برای هر چه باشكوه تر برگزار شدن این دوره مسابقات حدود ۱۰ میلیارد دلار(حدود نیمی از درآمد آن سال ایران) برای احداث و نوسازی ورزشگاه ها، جاده ها، پل ها، هتل ها، مراكز تفریحی، اقامتی، توریستی و تأمین امنیت هزینه كردند.»(روزنامه ایران ۷)
با برگزاری این مسابقات ركود نسبی حاكم بر اقتصاد ژاپن و كره از بین رفت و رونق اقتصادی دوباره به این كشورها بازگشت و طبق برآورد دولت كره جنوبی سود حاصل از برگزاری این مسابقات در این كشور از شروع تا پایان برگزاری مسابقات از ورود تماشاگران و توریست های طرفدار فوتبال تا فروش كالاها و غیره، بالغ بر بیست میلیارد دلار(بیش از درآمد كشور ایران در آن سال) برای كشور كره جنوبی سود دربرداشته است.
پس هدف از هزینه مالیات ها برای برگزاری وقایع ورزشی كسب درآمد و ثروت جدید و كسب اعتبار و حیثیت جهانی می باشد. كه انتظار دارند در آینده نه چندان دور لااقل كسب كنند.
ب) سرمایه گذاری نوع دیگری برای رویدادهای ورزشی سرمایه گذاری خصوصی است كه هدف از این نوع سرمایه گذاری كسب سودهای آنی و منافع كوتاه مدت می باشد كه تأثیر مهمی در جامعه برجای نمی گذارد.
ولی سرمایه گذاری جمعی، در زمینه ورزش و رویدادهای ورزشی دارای اهداف و زمینه های اجتماعی اقتصادی وسیع تری است. ساكنان یك اجتماع به شیوه های مستقیم مانند كارمندان و یا كاركنان دولتی و یا با شیوه غیرمستقیم مانند بازاریان یا مصرف كنندگان كالاهای تجاری... به دولت مالیات پرداخت می كنند، دولت ها بخشی از این مالیات ها را در جهت گسترش فعالیت های تفریحی و خدماتی در اجتماع یا شهرهای مورد نظر برای برگزاری مسابقات یا رویدادهای ورزشی هزینه می كنند و با هزینه این مالیات ها و فراهم آمدن امكانات لازم امكان جذب بیشتر بازدیدكنندگان و گردشگران داخلی به خصوص خارجی را فراهم می آورند، با ورود گردشگران بر میزان مصرف، در بخش های مختلف اقتصادی افزوده شده و در نتیجه سبب رونق بخش های اقتصادی می گردد.
این بخش ها یا مستقیماً با ورود گردشگران در ارتباط هستند مانند هتل ها، رستوران ها و كلاً مراكز خدماتی یا غیرمستقیم با گردشگران در ارتباطند و به تهیه امكانات مورد نیاز آنها می پردازند. وزیر اقتصاد آلمان در مورد فینال جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ می گوید، به غیر از این كه به عنوان یك آلمانی فوتبال دوست از قرار گرفتن تیم ملی فوتبال آلمان به عنوان یك طرف فینال جام جهانی به شدت خوشحالم، از طرف دیگر نمی توانم به عنوان وزیر اقتصاد آلمان خوشحالی مضاعفم را از رشد اقتصادی قابل توجه و افزایش میزان مصرف در كشور كه به واسطه همین پیروزی های به وقوع پیوسته را پنهان كنم.»(روزنامه ایران ۷)
همچنین چند تن از مقامات بلند پایه تیم های ملی برزیل، تركیه و كره جنوبی و ژاپن (جام جهانی ۲۰۰۲ كره و ژاپن) نیز در پی كسب موفقیت های تیم های فوتبال كشورشان به صراحت از رشد اقتصادی قابل توجه سخن به میان آورده اند و این اظهارات، خود نشان از تأثیر ورزش و رویدادهای مهم ورزشی بر كشورهای مختلف دارد.
●منابع حمایتی ورزش های حرفه ای و ورزش های همگانی
در یك تقسیم بندی كلی ورزش را می توان به دو بخش حرفه ای و همگانی تقسیم نمود، یك گروه نسبتاً كوچك در رأس هرم، كه شامل ورزشكاران حرفه ای و قهرمانان ورزشی، مثل قهرمانان رقابتهای ملی و یا رقابتهای بین المللی اند كه این نخبگان و قهرمانان به سه طریق مورد حمایت مالی واقع می شوند، این منابع مالی عبارتند از:
الف) حامیان ملی چون شركتهای تجاری ورزشی و غیر ورزشی.
ب) حمایت مالی از جانب تماشاچیان ورزشی
پ) حمایت مالی ناشی از حق پخش های تلویزیونی و رسانه های گروهی.
هدف اصلی و نهایی نخبگان ورزشی برآورده كردن خواسته های حامیان مالی خود بوده كه عمدتاً تحت تأثیر خواسته های تجاری آنان قرار می گیرند. گاهی مواقع حكومتها نیز به حمایت مالی از ورزشهای سطح بالا یا كاملاً حرفه ای نخبگان، برای دستیابی به اهداف سیاسی یا اقتصادی در سطح ملی یا بین المللی مبادرت می ورزند و برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود، موفقیت در ورزشهای بین المللی و ورزشهای حرفه ای (نخبگان ورزشی) یا رأس هرم را هدف خود قرار می دهند و دو شیوه را برای موفقیت به كار می گیرند كه شامل هزینه مستقیم پول و سرمایه بر روی این نوع از ورزشها، دیگری تسلط بر بازارهای نقل و انتقال، شرط بندیهای ورزشی، كاهش یا افزایش مالیاتها و غیره می باشد.
در مقابل ورزش حرفه ای در پائین هرم، ورزش همگانی و تفریحی را داریم كه بخشی از مردم به عنوان تماشاچی و بخشی دیگر برای سلامتی و تندرستی، بخشی نیز برای لذت بردن و گذران فراغت به ورزش می پردازند كه منابع حمایت مالی این بخش شامل موارد زیر می باشد:
الف) یكی از منابع تأمین مالی ورزشهای توده ای دولتها هستند. تحلیل های اقتصادی دخالت دولت در ورزشهای توده ای (پایین هرم)، مثل ورزش در بین گروه ها و اجتماعات كوچك مدارس و دانشگاه را امری منطقی و مناسب دانسته زیرا سرمایه گذاری در این بخش ها به مانند رأس هرم دارای سوددهی بالایی نبوده اما دارای منافع جمعی است.
سازمانها و شركتهای خصوصی یا افراد حقیقی و حقوقی تمایل زیادی به سرمایه گذاری در این بخش (پایین هرم) به خاطر پایین بودن منفعت شخصی از خود نشان نمی دهند. دولت در این بخش بیشترین هزینه را نسبت به دیگر سرمایه گذاران خصوصی انجام می دهد. این سرمایه گذاری دارای نتایج مستقیمی برای دولت در كوتاه مدت نبوده ولی در دراز مدت منافع زیادی را برای دولت و عموم مردم به دنبال می آورد.
ب) منبع حمایتی دیگر در ورزش همگانی (توده ای) بخش اختیاری یا داوطلبانه است. سهم بخش اختیاری در ورزش بزرگ و حجیم می باشد، ولی مهم ترین منبع حمایتی این بخش مقدار زمانیست كه داوطلبان با مشاركت در امور مربوط به ورزش بدون دریافت چیزی به انجام كارهای مختلف در امور ورزشی می پردازند.
تعیین برآورد ارزش پولی این زمان صرف شده كه به طور اختیاری به وسیله داوطلبان ارائه می گردد به راحتی امكان پذیر نیست. باید اشاره نمود كه فعالیت بخش اختیاری یا داوطلبانه بین دو بخش خصوصی و دولتی بسیار كم رنگ می باشد.
كلاً حكومت و بخش اختیاری (داوطلبانه) ورزشهای تفریحی را در بازار ورزش حمایت می كنند، ولی در ورزش حرفه ای یا نخبگان پول زیادی برای پرداختن به امر ورزش به وسیله بخش تجاری هزینه می شود با توجه به سرمایه و پول در گردش در بخش ورزش حرفه ای دولت باید مالیات معتنابهی از مشاركت بخش تجاری در ورزش نخبگان دریافت كرده و در حمایت از ورزش توده ای یا عمومی هزینه نموده تا امكان رشد بیشتر آن فراهم آید.
رابطه متقابل ورزش و اقتصاد
عقیده غالب در بین مردم بعضی از جوامع نگریستن به ورزش به مانند یك كالای مصرفی است و از اهمیت آن در تولید و رشد و توسعه اقتصادی و توزیع بهتر درآمدها غافلاند. هر چند پرداختن به ورزش نیازمند به هزینههای بالای زیربنایی است، ولی این هزینهها را نمیتوان در كنار مخارج و هزینههای مصرفی قرار داد.
در عین حال باید دانست كه ورزش مخلوطی از سه بخش دولتی، اختیاری و بخش تجاری میباشد. همچنین دولت در مواقعی هم باید بخش حرفهای را مورد حمایت خود قرار دهد. ولی در عین حال دولت باید مالیات خود را به بخش ورزش حرفهای تحمیل نموده تا از این مالیات برای بهبود ورزش همگاني استفاده نماید، زیرا ورزش همگانی در دراز مدت فواید بیشتری را برای بخش عظیمی از جامعه به دنبال خواهد داشت.
حامیان مالی خصوصی ورزش، بیشتر در سطح نخبگان سرمایهگذاری نموده و كمتر در سطح همگاني به سرمایهگذاری میپردازند. شركتهای تجاری حامی ورزش دوگونهاند:
الف) شركتهای تجاری تولید كننده كالاهای ورزشی، كه به تولید كالاهای ورزشی مشغول بوده و كالاهای آنها مستقیماً به مصرف بخش ورزشی میرسد كه بخشی از سرمایه هزینه شده توسط آنان برای ورزشكاران، با مصرف كالاهای ورزشی توسط ورزشكاران دوباره به خود آنان برمیگردد و بخش دیگری از سود نیز از طریق مصارف كالاهای ورزشی تولیدی این شركتهای تجاری توسط مردم و دوستداران تیمها یا طرفداران ورزشكاران محبوب كه تبلیغ كننده كالاهای این شركتها هستند به آنها برمیگردد(مثل شرکت های: adidas,Nike,Reeboke).
ب) بیشتر حامیان مالی ورزشها از شركتهایی هستند كه در زمینههای اقتصادی دیگر یا غیر ورزشی (كوكاكولا، مك دونالد و...) فعالیت دارند، در اینجا انگیزه برای فروش كالا به كسانی كه در ورزش و امور مربوط به آن مشاركت دارند كمتر میباشد و هدف آنها چنگ انداختن بر بازارهای بسیار وسیعتر از بازارهای مربوط به ورزش میباشد و برای نیل به این هدف از ورزش به عنوان یكی از ابزارهای مفید كه میتواند زمینه را برای فروش بیشتر كالاهای آنها فراهم آورد، سود میبرند.
●ورزشهای شبه حرفهای و ورزشهای حرفهای
ورزش حرفهای را میتوان به دو بخش حرفهای و شبه حرفهای تقسیمبندی نمود. وقتی از ورزش حرفهای صحبت میكنیم منظور فعالیتهای ورزشی هستند كه برای افراد درگیر در آن، حمایت مالی را به دنبال میآورد.
ولی در بسیاری از موارد ورزش حرفهای و شبه حرفهای را نمیتوان از هم مجزا نمود و در عمل جدا كردن آنها به طور واقعی امكان پذیر نیست. زیرا در بسیاری از موارد ورزش حرفهای و شبهحرفهای ممكن است یكسان تلقی شده و از چند نوع حمایت مالی برخوردار گردند.
این حمایتهای مالی از ورزشهای شبه حرفهای (عملاً آماتور) و حرفهای را میتوان به چند دسته تقسیم نمود. ورزش شبه حرفهای را كه بر طبق قواعد حرفهایگری نمیتوان دارای مشروعیت دانست، از چهار نوع حمایت مالی برخوردار میگردند. ورزشهای حرفهای را نیز به لحاظ حمایت منابع مالی میتوان به پنج دسته تقسیم نمود:
●منابع حمایت مالی از ورزشهای شبه حرفهای
1) اولین نوع حمایت مالی از ورزشهای شبه حرفهای، شامل اشخاص غیرحرفهای میگردد كه اسماً حرفهایاند كه توسط دولت، اردو، نظام سیاسی، سرویسهای شهری مورد حمایت قرار میگیرند، نمونه این نوع ورزشكاران در شوروی سابق یا كشورهای جهان سوم وجود داشته یا دارند.
۲) دومین نوع حمایت مالی از ورزشهای شبه حرفهای شامل اشخاص ورزشكاری است كه با شاغل شدن در شركتهای صنعتی و تجاری مورد حمایت مالی قرار میگیرند، ولی عملاً افراد در این شركتها مسئولیتی نداشته و فقط به امر ورزش در شركتها پرداخته و به نوعی به مفتخوری عادت كردهاند.
۳) نوع سوم حمایت مالی از ورزشكاران شبه حرفهای شامل ورزشكارانی است كه با كمك هزینه مراكز علمی و تحصيلات عالي، به عنوان تیم پوهنتون مشغول به فعالیتاند. (مانند تیمهای پوهنتونهای دولتی و خصوصی)
۴) نوع چهارم حمایت مالی از ورزشكاران به ظاهر حرفهای دربرگیرنده كسانی است كه كمكخرج روزانه زندگی خود را از طریق ورزش و با حمایتهای مالی رسانههای جمعی، افراد تاجر، یا درآمدهای ناشی از فعالیتهای تبلیغاتی خود به دست میآورند.
●گونههای مختلف حمایت مالی از ورزشهای حرفهای:
۱) نوع اول حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای از طرف سرمایهداران انجام میگیرد مانند حمایتهای مالی از تیمهای حرفهای فوتبال یا دیگر رشتههای ورزشی.
۲) نوع دوم حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای از طریق ورودیه افراد به اماكن ورزشی تأمین میگردد.
۳) نوع سوم حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای توسط تماشاگران و طرفداران پر و پا قرص آنها تأمین میگردد.
۴) نوع چهارم حمایت مالی از تیمها یا ورزشكاران حرفهای از طریق تبلیغات تجاری و صنعتی كه اینگونه تیمها برای شركتها و مراكز صنعتی انجام میدهند، به دست میآید و از طریق آنها به تأمین منابع مالی خود میپردازند.
۵) نوع دیگر از حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای از طریق حق پخشی كه به وسیله رسانههای گروهی برای پوشش مسابقات این افراد یا تیمها به آنها پرداخت میشود، تأمین میگردد. باید اذعان نمود كه نوع حمایت مالی در جوامع مختلف از تیمهای حرفهای یا به ظاهر حرفهای متفاوت میباشد و نمیتوان دقیقاً الگوی فوق را در مورد آنها به كار برد، زیرا الگوی ارائه شده نسبی است.
ورزش حرفهای در بسیاری از جوامع به یك صنعت پررونق تبدیل شده است و از زیر سلطه حمایتی بسیاری از دولتها خارج گردیده است. مگر در معدود كشورهای جهان سوم كه بیشترین حمایت مالی از ورزشهای فاقد كارآیی و درخشش در سطح ملی و جهانی به عمل میآورند. این روند در بسیاری از نقاط جهان به خصوص در سطح حرفهای منسوخ شده است و بیشترین حمایت مالی دولتها در گسترش ورزش همگانی به عمل میآید.
تحليل اقتصاد صنعت ورزش جهان
از دهه 1960 اقتصاد و ورزش به مدد گسترش رسانهها با يكديگر به تعامل پرداختند و روند موسوم به تجاري شدن ورزش شكل نويني به خود گرفت. اين تعامل داراي سودمنديهاي متقابلي براي هر نهاد ورزش و اقتصاد بود. از يك سو اقتصاد به كمك مخاطب پرشمار در عرصه ورزش توانست بازار مناسبي براي تبليغ و ترويج فرآورده هاي خود دست و پا نمايد؛ و از سوي ديگر ورزش نيز توانست با بهرهگيري از سرمايهگذاريهاي اقتصادي، ضمن افزايش توانمندي در عرصه زيرساختها و رشد و گسترش كمي و كيفي، وضعيت اقتصادي ورزشكاران را متحول كند و فضاي جديدي موسوم به حرفهاي شدن را به وجود آورد. صنعت ورزش در آمريكا نوعي ماشين اقتصادي است كه سالانه ميليونها دلار درآمد به همراه دارد. هر چند صنعت ورزش داراي بخشهاي متعددي است؛ اما، همگي در يك نقطه يعني توليد يعني "محصول يكتاي ورزش" اشتراك دارند. »اين محقق آورده است:« محصولات ورزشي به كالها و خدمات، رويدادها، آموزش و اطلاعات ورزشي تقسيم ميشود. هر كدام از محصولات ورزشي ميتواند به نوبه خود بر روي توليد ناخالص داخلي (GDP) و ارزش افزوده تاثير بگذارد. سهم GDP حاصل از صنعت ورزش برخي از كشورهاي پيشرفته بيش از چهار درصد گزارش شده است و جايگاه اين صنعت را بين ديگر صنايع ارتقا بخشيده است.
صنعتي شدن ورزش و تفريحات سالم يكي از رويدادهاي مهم قرن گذشته به شمار ميرود. مولين (1983) براي اولين بار از ورزش به عنوان يك صنعت ياد كرد. او اشاره داشت هرگونه فعاليت ورزشي آماتور و حرفهاي كه موجبات افزايش ارزش افزوده كالا و خدمات ورزشي را فراهم كند، صنعت ورزش محصوب ميشود. پيتز، فيلدينگ و مايلر در تاييد تعريف مولين همه محصولات، كالاها، خدمات، اماكن و افراد مرتبط با ورزش را اجزاي صنعت ورزش معرفي ميكنند. در جاي ديگر پيتزواستاتلر (1996) در رابطه با تعريف صنعت ورزش بر بازارهاي مرتبط با ورزش، آمادگي و تفريحات سالم تاكيد دارند.
در كل صنعت ورزش به مجموعه فعاليتهاي مرتبط با توليد و بازاريابي كالاها و خدمات ورزشي گفته ميشود كه در ارتقاي ارزش افزوده نقش داشته باشند. پاركز و همكاران (2006)، اجزاي صنعت ورزش را براساس نوع فرآورده مرتبط با آنها به سه دسته تقسيم كردهاند. كه شامل سه بخش عملكرد ورزشي، توليدات ورزشي و توسعه ورزشي در صنعت ورزش ميباشد. داير ملور، ميستيليس و مولز (2005) مهمترين نقش رويدادهاي ورزشي را جذب گردشگر و پوشش رسانهاي معرفي ميكنند. ولي علاوه بر آن، به نقل و انتقالات بازيكنان، صدور مربي، فروش بليط، تبليغات ميادين ورزشي، ايجاد امكانات و تاسيسات ورزشي، شرط بنديها و جذب حاميان مالي كه از جمله ديگر دستاوردهاي رويدادهاي ورزشي به عنوان اصليترين محصول اين صنعت است، نيز ميتوان اشاره كرد. هاني (2006) در تحقيقي كه درمورد ارزيابي اندازهاي مربوط به صنعت ورزش در اقتصاد ملي استراليا انجام داده بيان كرد كه اگر هدف ورزش مقايسه صنعت ورزش با كل اقتصاد باشد قضيه متفاوت است و مقايسه توليد ناخالص ملي بخش ورزش GDSP با توليد ناخالص داخلي (GDP) ممكن است تا حدي به هم مربوط باشند با اين وجود GDP ارزيابي ميكند كه بايد كل هزينه روي ورزش باشد.
بنا به تحقيقات انجام شده، اجزاي اصلي صنعت ورزش در كرهجنوبي شامل كالاها، خدمات و تسهيلات ورزشي است. بخش خدمات به سه قسمت جداگانه بازاريابي، مرحلهبندي و اطلاعات ورزشي تقسيم ميشود.
همچنين در استراليا صنعت ورزش را براساس محصولات ورزشي به چهار قسمت عمده تقسيم كردهاند.
1- خدمات حرفهاي: مربيان، ورزشكاران، پزشكان ورزشي و مراكز آمادگي جسماني
2- كالاها و تجهيزات: پوشاك، كفش، تجهيزات
3- رويدادها: مديران و برنامهريزان
4- رسانهها: راديو، تلويزيون، روزنامه، مجله
پاركز و همكاران (2007)، اجزاي صنعت ورزش را براساس نوع فرآورده مرتبط با آنها به سه دسته تقسيم كردهاند كه شامل سه بخش عملكرد ورزشي، توليدات ورزشي و توسعه ورزشي در صنعت ورزش است. ارزش توليدات نظامهاي اقتصادي نشان دهنده توان اقتصادي يك كشور ميباشد. يكي ازشاخصهاي مهم اقتصادي كه تا حد بسيار زيادي توانايي اقتصاد يك كشور را در تامين نيازهاي مصرفي جامعه مشخص ميكند، توليد ناخالص داخلي (GDP) است كه عبارتند از: مجموع توليد كالاها و خدمات بخشهاي مختلف اقتصادي كه در محدوده جغرافيايي يك كشور طي يك دوره زماني خاص، مثلا يك سال به دست ميآيد و از سه روش توليد، درآمد و هزينه قابل محاسبه است.
تحليل اقتصاد صنعت ورزش ايران
در اين تحقيق پژوهشي كه از سوي "يحيي كيان مرز" دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه اروميه در ششمين همايش بينالمللي تربيتبدني و علوم ورزشي كيش ارايه شده ، پس از جمعآوري و طبقهبندي دادههاي مربوطه، صنعت ورزش در دو بخش توليد ناخالص داخلي كشور و توليد ناخالص داخلي بخش ورزش و بررسي تعيين سهم وضعيت اقتصادي صنعت ورزش از كل اقتصاد كشور، به همراه تغييرات آن از سال 1380 تا 1384، محاسبه و ارايه شده است قبل از بررسي ابتدا تغييرات هزينههاي مصرفي كشور در قالب چهار گروه مصارف هزينهاي خصوصي، دولت، تشكيل سرمايه و مبادلات خارجي مطالعه شد. سپس محاسبات مربوط به GDP بخش ورزش، با استفاده از هزينههاي ورزشي كشور در قالب زيرگروههاي فوق انجام شود.صنعت ورزش از ابعاد فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي داراي اهميت بسيار بالايي است. مطالعات اخير حاكي است كه سهم صنعت ورزش از GDP كشورهاي مختلف حدود 75/0 تا 4/4 درصد است. در حالي كه سهم اين صنعت از GDP ايران 1/1% به طور معنيداري كمتر از شاخص جهاني استمحقق ميگويد: وجود پروژههاي درآمدزايي در ورزش مانند بخشهاي توليد لباس و كالاي ورزشي، واردات و صادرات كالاهاي ورزشي از جمله امروزه واردات دستگاههاي پيشرفته بدنسازي و عليالخصوص واردات مكملهاي غذايي ورزشي از طريق فدراسيون و شركتهاي خصوصي، تبليغات فعاليتهاي عمراني و... از جمله بخشهاي پردرآمدي است كه ميتواند ميلياردها تومان سود را براي گردانندگان امروز ورزش كشور به ارمغان بياورد. براي رسيدن به اين سود و در نهايت توسعه صنعت ورزش در كشور محقق بر آن شده است كه وضعيت اقتصادي صنعت ورزش ايران را که در در ششمين همايش بينالمللي تربيتبدني و علوم ورزشي ارايه شد، مورد بررسي قرار دهد
.به گزارش ايسنا، در نتايج اين تحقيق آمده است:هزينههاي مصرف نهايي خانوارهاي ايراني سال 1380 با 394215 ميلياد ريال (20/53%) از GDP كشور را به خود اختصاص ميدهد. از اين مقدار 311026 ميليارد ريال (90/78%) مربوط به هزينههاي خانوار شهري و 83189 ميليارد ريال (10/21%) متعلق به هزينههاي خانوار روستايي است.
در سال 1384، متوسط هزينههاي خالص سالانه يك خانوار شهري، 2/59 ميليون ريال بوده كه شامل 45 ميليون ريال (9/75 درصد) هزينههاي غير خوراكي و 3/14 ميليون ريال (1/24 درصد) هزينههاي خوراكي است و از 45 ميليون ريال هزينه خالص غيرخوراكي سالانه يك خانوار شهري تنها 2/2 ميليون ريال (9/4 درصد) هزينه تفريحات، سرگرميها و خدمات فرهنگي شده است كه ورزش جزو اين قسمت است.
همچنين در اين سال متوسط هزينههاي يك خانوار روستايي 5/37 ميليون ريال بوده كه شامل 2/23 ميليون ريال (8/61 درصد) هزينههاي غير خوراكي و 3/14 ميليون ريال (2/38 درصد) هزينههاي خوراكي است كه تنها يك ميليون ريال (1/4 درصد) هزينه تفريحات، سرگرميها و خدمات فرهنگي كه بخش ورزش جزو اين قسمت ميباشد، شده است.
● نتیجهگیری
ورزش دیگر یك فعالیت تفننی نیست، بلكه به یك صنعت پررونق به خصوص در كشورهای پیشرفته تبدیل گردیده است، چنانكه حجم سرمایهگذاریهای انجام شده هم در بخش حرفهای و هم در بخش همگانی بسیار زیاد میباشد. فوائد مادی و غیرمادی ورزش را نمی توان نادیده گرفت. هم از بابت منافع مادی آنی كه برای شركتهای تجاری صنعتی به دنبال می آورد و هم از بابت منافع درازمدتی همچون افزایش سطح سلامت و تندرستی بهره گیری بهتر از نیروی كار و افزایش اشتغال در بخش های ورزشی و غیرورزشی به دنبال می آورد. لذا لازم هست تا دولتها برای بهره گیری از مزایای درازمدت ورزش آن را یك كالای سرمایه ای به حساب آورده و برای رونق آن بخصوص در بخش همگانی توجه لازم را برای پیشرفت آن مبذول دارند.
نظرات شما عزیزان: